سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اصلاً مهم نیست که آدم‌ها در عشق ورزیدن و نگه داشتن رابطه‌ها چقدر ناامیدکننده باشند؛ چون عشق، دوام و قدرت خودش را از آدم‌ها نمی‌گیرد. درست مثل زندگی که همیشه در جریان است؛ شتابان و جسور. چشم باز می‌کنی و می‌بینی دوباره درخت‌ها دارند شکوفه می‌دهند، رنگ سبز تند برگ‌ها چشمت را می‌زند و هوا بوی شکفتن می‌دهد و این وسط چه اهمیتی دارد اگر آدم‌ها افسرده و خسته باشند؟ زندگی کار خودش را می‌کند. ما مرکز همه جهان‌های ممکن نیستیم. عشق هم از پیش، به نوک قله‌های احساسات رسیده و تمام دشت‌های عاطفه را فتح کرده و ما آدم‌ها باید سینه‌خیز و کورمال کورمال به سمتش برویم. برای همین، فارغ از اینکه در چه وضعیتی باشیم، همیشه شنیدن شعری عاشقانه می‌تواند برای چند لحظه به یادمان بیاورد که چه هستیم؛ انسانی که می‌تواند دوست بدارد، آدمی که می‌تواند خودش را در دیگری ببیند و بفهمد. بعد دوباره لحظه‌ای دیگر همه‌چیز فراموش‌مان می‌شود، اما عشق به کار خودش ادامه می‌دهد. من گاهی آن لحظه را توی مشت می‌گیرم. لحظه‌ای که می‌تواند کش بیاید. شادیِ فهم چیزی که هست و نیست. کمی با آن می‌رقصم، کمی خودم را در آن تماشا می‌کنم و بعد تا بازآمدنش به زندگی فرصت عبور می‌دهم.






تاریخ : شنبه 04/2/6 | 3:3 عصر | نویسنده : Parinaz Hosseini | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.